از خدا جوئیم توفیق ادب بی ادب محروم شد از فیض رب سخت ترین قسمت وبلاگ نویسی نوشتن درباره خود و یا همان پروفایل است. به راستی ما که هستیم ؟! و در دنیا و یا در فضای وب در جستجوی چه هستیم؟! هدف ما از آموختن چیست؟! هدف ما از ارتباطات چیست؟! آیا پرسیدن پیرامون چیستی سوالی گزافه و بیمورد است؟! به صورت خلاصه آنچه یافتم این بود : چندصباحی در اینجا مهمان هستیم ،خوانده یا ناخوانده بودن آن فرقی به اصل ماجرا ندارد. ما مهمانیم ،در حضور چشمان عالم بین خدا به مهمانی دعوت شده ایم . "چَشم جادوی تو خود عین سَواد سَحَر است لیکن این هست که این نسخه سَقیم افتادست" بنابر این در مهمانی بزرگان باید مراقب حرکات و سکنات خود باشیم ، صاحب خانه شخصی بزرگ و فرزانه است ،او دانای دانایان و عالمِ علما است و در حضور و محضر دانا باید مودبانه در جستجوی یادگیری دانایی و علم بود. در این راه و برای پی بردن به راز آفرینش گل سرخ باید از صاحب خانه کمک گرفت و همانگونه که پیغمبر نیکو خصال امر فرمود بهترین آرزوها و دعاها را از خدا طلب کنید ،ما هم دست دعا به سوی او بگیریم و بگوئیم: ای کمینه بخششت ملک جهان من چه گویم چون تو می دانی نهان هم دعا از تو ،اجابت هم زتو ایمنی از تـو ،مـهابت هم زتو چـون دعامان امرکردی ای عجاب این دعای خویش را کن مستجاب دیده ای بخشای تا بینا شویم دانـش آمـوزیـم ،تا دانا شـویم قطره ای دانش که بخشیدی زپیش مـتصل گـردان به دریـاهای خــویش قطره ای علمست اندرجان من وارهانــش از هــوا ،وزخاک تـن کـار تــو تـبدیل اعـیان وعـطا کارمن سهوست و نسیان وخطا سهو و نسیان رامبدل کن به علم من همه جهلم،مرا ده صبر وحلم